سال نو مبارکباد
دوست جونیای عزیز سال خوب وخوش همراه با سلامتی وعاقبتی خوش برای همتون آرزومندم ...
نویسنده :
مامان مریم
1:53
تولد همسرم و 5 ماهگی معین
همسرعزیزم تولدت مبارک عزیزم بهترین ها رو برات آرزو می کنم که بهترین ها رو بهم هدیه دادی عاشقانه می پرستمت مهربونم برای من همین بس که همیشه کنارم بودی و حمایتم کردی خواستم برات هدیه ای بگیرم ولی چیزی که لیاقت تو رو داشته باشه و علاقه منو ثابت کنه پیدا نشد (باشه نترس دست خالی نیستم هههههه) امسال اولین سالیه که من ومهساجون ومحمد معین جون سه تائی تولدت رو تبریک میگیم و ٤ تائی جشن می گیریم البته همزمان تولدت 5ماهگی محمدمعین جون رو هم جشن میگیریم خدایا ممنونم بخاطر لطف و محبتت هرچی دارم از تو دارم پس همچنان لطفت رو شامل حالم کن و عزیزانم رو سلامت ...
نویسنده :
مامان مریم
12:49
آتلیه بابا جون محمدرضا
♣ امپراتور کوکا کولا ♣ الهی قربونت برم مهسا جون میگه حالا معین جون امپراتور کوکاکولا شده ببین بابا جونت وخواهر جونت چه کارایی که سرت نمیارن؟بس که خوش خنده وشیرینی عزیزم همین که بهشون اعتراض می کنم میگن ببین معین خوشش میاد ،داره میخنده . واقعا درست میگن...
نویسنده :
مامان مریم
23:07
بدون عنوان
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااامعین جوووووووووووووووووووووووووووووووووووووون غلط میزنه
نویسنده :
مامان مریم
18:19
عکس اختصاصی
اینم یه عکس اختصاصی از عروسک دوست داشتنی محمد معین که هر جا بره اونم پشت سرش راه میافته اینم مدرک بفرمایید ادامه مطلب دیدین تو رو خدا دست از سر پسرم بر نمی داره ...
نویسنده :
مامان مریم
10:08
پیشرفت های پسری
پسر قشنگم این روزا شیطنتت بیشتر شده امروز یکشنبه یکی دو بار غلط زدی مهسا جون کلی از دیدن غلط زدنت کیف کرد و از ذوق کلی چلوندت ومچاله ت کرد وقتی خوابیدی و دستمون و به علامت بیا بغلت کنم ،تکون میدیم عکس العمل نشون میدی ،دستات رو تند تند تکون میدی یعنی میخوای بیای بغلمون وقتی بغلم هستی ومیریم تو حیاط ،همین که از تو کوچه صدای موتور وماشین بشنوی سریع برمی گردی و به در بسته ی حیاط نگاه متعجب میکنی تازه متوجه شدم که وقتی بغلم هستی وچیزی رو می خوای خودت رو به جلو خم می کنی یعنی می گی بریم جلو وقتی حوصله ...
نویسنده :
مامان مریم
22:37
سردشت
دیروز جمعه با عزیز جون (مامانِ بابا)و عمو احمد جون و عمو مصطفی جون و دایی مسعود جونِ آقا معین رفتیم سردشت البته با خانواده هاشون مامان بزرگ(مامانم)نتونست بیاد اخه تازگیا چشمش رو عمل کرده شکر خدا حالش خوب شده ولی بخاطر نور خورشید ترجیح داد خونه بمونه 000مامان گلم ایشاله همیشه سالم باشی000 خلاصه اینکه جای خیلی قشنگی بود کلی عکس انداختیم محمد معین کنار چشمه اینم گل مامان فدای اون خنده قشنگت بشم کوهنوردی دایی مسعود وبچه ها معین در اغوش باباش کوهن...
نویسنده :
مامان مریم
21:59
چهار ماهگی
دوستای گلم ببخشید که بهتون سرنزدم وهمچنین پسر گلم معذرت می خوام این روزا لب تاب مشکل پیدا کرده ونمی تونم وارد هیچ وبی بشم فقط و فقط می تونم میز کار رو باز کنم واسه همین نتونستم عکس یا مطلب جدید بزارم پسر خوشملم این روزا خیلی سر وصدا می کنی خوشحال باشی یا ناراحت جیغ میکشی با دهنت کلی حباب درست میکنی اونقدر که آب از لب ولوچه ت راه میافته مجبورم می کنی برای اینکه لباست خیس نشه همیشه پیشبند برات بزارم بشدت قلقلکی هم هست کافیه دستم به زیر بغلت یا زیر گلوت بخوره کلی باصدای بلند میخندی اینقدر قشنگ می خن...
نویسنده :
مامان مریم
16:48