همه برای اومدنت لحظه شماری می کنیم
سلام پسر گلم الان که دارم خاطرااتت قبل از تولدت را می نویسم مهساجون خوابیده اخه فردا صبح باید بره مدرسه باباجونتم تازه از باشگاه برگشته عزیزکم امروز خیلی اروم بودی نگرانت شدم ولی خوب میدونم کوچولوی من باشنیدن ایت الکرسی شاد میشه وباحرکتاتش منو خوشحال می کنه کاش زودتر بیای توی بغلم از امشب وارد 39 هفته شدی قربونت برم دیگه بزرگ شدی ماهمه منتظرت هستیم که بیای توی بغلمون همچی رو برا اومدنت حاضر کردیم خدا میدونه که منو باباومهساجون چقدر برای دیدن صورت ماهت لحظه شماری میکنیم تازه اجی زهرا قول داده بمحض اومدنت درس ودانشگاه رو برای یه مدت کنار بزاره وبیاد دزفول اخه همه دوست دارن توروببینن تازه مامان بزرگت می خواست بره مشهد پابوس امام رضا ولی بخاطر من وتو مسافرت روکنسل کرد انشاله بعداز اومدنت در اولین فرصت همگی باهم میریم پابوس امام رضا