محمد معینمحمد معین، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

خاطرات لوبیا و خواهرش

روزهای اخر تابستون 91

1391/7/7 19:30
نویسنده : مامان مریم
457 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دوستان عزیز  اخرای تابستان سرم حسابی شلوغ بود هم عروسی عمو احمد بود وهم خرید وسایل مدرسه ی اجی مهسا ٢٦شهریور رفتم سنوگرافی البته بهمراه مهساجون که بعد از کلی معطلی وارد مطب شدیم وبالاخره مهساجون تونست داداش جونش رو ببینه وکلی ذوق کرد خوشبختانه همچی نرمال بود  وزن پسملم ٨١٤/٢ کیلوگرم بود چون ٢٨م عروسی عموجونت  بود فرصت نشد جواب سنو رو پیش دکترم ببرم اخه همش مشغول خیاطی کردن بودم روپوش مهساجون رو برای مدرسه  اماده کردم بعدهم دوتالباس مجلسی برای خودم دوختم واسه همین اول مهر رفتم دکتر  اونم تایید کرد که شکر خدا همه چی خوب پیش میره بعداز دکتر منوباباجونت رفتیم مدرسه مهسا جون  اخه خواهرت امسال به کلاس ششم میره امیدوارم امسال سال خوبی برای همه دانش اموزهای ششم باشهniniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان امیرعلی(پسرک شیطون)
7 مهر 91 17:32
سلام پسرک من در جشنواره آتلیه آسمان شرکت کرده ممنون میشم اگه به آدرس زیر بری و بهش رای بدی بنام " امیرعلی فروغی " www.studio-sky.com وقتی سایت و باز کردی گ.شه سمت چپ بالا ی لنیک آبیه که روش نوشته " وبسایت جشنواره" روش کلیک میکنی و ی صفحه سیاه باز میشه گزینه "انتخاب" رو میزنی و عکس تمام نی نی ها میاد لطفا به امیرعلی رای بدید .... مرسسسسسی عزیزم
بابای ملیسا
7 مهر 91 23:26
با سلام . ضمن تبریک ولادت امام رضا (ع) وبلاگ ملیسا خانم با موضوع سالروز قمری عقد مامان و بابا به روز شد . خیلی خوشحال می شیم اگر به خونه مجازی ملیسا سر بزنید و با گذاشتن یک یادگاری ، کلبه مجازی ملیسا رو منور کنید . منتظرتون هستیم .