محمد معینمحمد معین، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

خاطرات لوبیا و خواهرش

معین جون در پارک

1392/9/1 16:11
نویسنده : مامان مریم
879 بازدید
اشتراک گذاری

 

یه روز  جمعه  به هر کی زنگ میزدیم تا برای تفریح دسته جمعی ناهار رو ببریم بیرون یا نبودن و یا کارداشتن و نمی تونستن بیان این شد که تصمیم گرفتیم ناهار رو خونه بخوریم و بعد از ناهار بریم  پارک خانواده عصرانه و چای با خودمون بردیم رفتیم. هوا عالی بود معین جون کلی بازی کرد  آزادانه هر طرف که می خواست میرفت ماهم بدنبالش مهسا جون هم اولش خوشش نیومد چون هیچکی باهامون نبود ولی وقتی با  بابا جونش فوتبال بازی کرد یکم حال و هواش بهتر شد

 

 

 

فدای طوطی قشنگم بشم من ایشاله همیشه دلت سبز و لبت خندون باشه

 

بعد رفتیم سراغ حوض اردکا بهشون بیسکویت دادیم معین جون مدام می خواست بره بگیردشون

هر کاری می کردیم معین جون رو روی تاب وسرسره بزاریم اصلا خوشش نمیومد وجیغ میزد می خواست راه بره و دنبال گربه ها بکنه این طوطی کوچولوی مامان 

 

 اینجا هم  مجسمه ورودی پارک هستش وقتی قندکم (معین جون) تو دلم بود هروقت میومدیم پارک مهسا جون می گفت این پرنده ها مثل خانواده ما هستن اون بزرگه بابا،بعد مامان ومهسا واینی که توی تخمِ و هنوز بدنیا نیومده معین جونه و

حالا هم این معین جون یه ساله با خانوادش  (همرنگشون شده) خخخخخخخخخ

 

 اینم چندتا عکس از طوطی قشنگم توی آرایشگاه خاله فاطمه جونش

پسرم بدون اینکه بد اخلاقی بکنه آروم نشست واجازه داد خاله جونش موهاش رو کوتاه کنه آخه گل پسرم می خواست بره عروسی خاله سمیرا( دختر خاله باباجونش)

 

این دومین دفعه س که خاله جون موهات رو کوتاه میکنه دفعه قبل یه هفته قبل از جشن عقد مینا جون دختر دائی گلم بود. البته یکی ،دوبار قبل باباجونت خودش موهاتو کوتاه کرد

 مامانی فدای اون نگاهت ،مبارک باشه خوش تیپ ایشاله برای دامادیت بری آرایشگاه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان دنی گلی
2 آذر 92 20:06
این پیغام از دنی جون (دلم واست تنگ شده میبوسمت و دوووووووووووست دارم )
مامان مریم
پاسخ
ما هم دلمون براتون یه ذره شده هنوز ندیدیمتون سریع برگشتید دنی جونم کاش اینجا بودی ومحکم بغلت میکردم
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
6 آذر 92 15:44
وااااااااااااااای عاشق عکس سومیش شدم. با اجازه واسه خودم سیوش کردم خخخخخخ. طوطی کوچولو.. مبارک باشه عزیزم اصلاح سرت
مامان مریم
پاسخ
شما لطف دارین شقایق جون این عکس هنری رو دختر گلم مهسا جون انداخته ممنون
الهام مامان علیرضا
10 آذر 92 18:14
عجب عشقی به گربه داری خاله جون ایشالا معین جون یه فوتبالیست بزرگ بشه
مامان مریم
پاسخ
ممنون الهام جون از 12ماهگی هر چیز گردی می دید میگفت دوووت یعنی شوووت خخخخ وقتی 10ماهه بود یه مهره از لباسم افتاده بود پیداش کرد وتند تند میگفت دوووب یعنی توپ الهی فداش بشم بزرگتر بشه چی میشه ؟
مهتــــ❤ـــــاب مامان یلـــ❤ــــدا
14 آذر 92 16:20
این پارک و مجسمه چقده آشنا هستن اینجا پارک خانواده دزفول نیست آیاااااااا؟؟؟؟؟
مامان مریم
پاسخ
ببببله گل گفتی پارک با صفای شهر زیبای دزفوله همشهری خوش اومدی به وبمون