چشم بد ازت بدور باشه
چشم بد از تو دور بشه الهی
مامان چی بگم از چشم بد این روزا یه جورایی در گیر این مسئله شدیم الان سومین باره که ماشین مون ایراد پیدا می کنه بار اول که هفته پیش یه جوون موتوری عشقش کشید و بدون دلیل زد به ماشین که جلوی خونه پارک بود آیینه ماشین رو شکست و فرار کرد چند روز بعد هم سوراخ شدن رادیات و اگزوز و.... طفلی همسری همین که یه قسمتش رو تعمیر میکرد یه جای دیگه ماشین خراب میشد حالا نه اینکه ماشینمون زوار در رفته باشه نه ، یا همسری ادم بی خیالی باشه نه همیشه به ماشین میرسه نمیزاره کار به تعمیرگاه برسه من که میگم کار، کار چشم بده
به قول قَدیمیُون بِگُووِن ضَرَر به جونت نَزَنه یعنی تنت سالم باشه بیخیال مال دنیا
روز شنبه باباجونت ما رو رسوند آزمایشگاه بعد ماشین رو برد تعمیرگاه ما هم منتظر موندیم تا از شیر کوچولوی من نمونه خون بگیرن همش نگران بودم که دست تنها چطور پسملی رو بگیرم تا ازش خون بگیرن
همزمان با ما یه پسر ٤تا ٥ساله هم بود که می خواستن ازش خون بگیرن از همون اول فحش و داد و بیداد راه انداخته بود مادرش هر چی باهاش حرف میزد بلکه آروم بشه فایده نداشت در عوض گل پسرم همین جور بهت زده به پرستار نگاه می کرد تا سه شیشه خون ازش گرفت حتی یه ذره هم جیک نزد میگم یه ذره واقعا یه ذره ها
از اون طرف هر سه پرستار معین جون رو به پسرک نشون میدادن ومی گفتن نگاه کن ببین این کوچولو اصلا جیک هم نمی زنه منو بگو جلو مامان پسرک چه کیفی کردم با غرور شیر کوچولوم رو بغل کردم و از آزمایشگاه زدیم بیرون
(وقتی دخملی هم که کوچولو بود اصلا از آمپول ودکتر نمی ترسید یادم میاد یه بار مهسا جون ٤سالش بود . بد جوری مریض شده بود بهش سرم ودو،سه تا آمپول زدن اصلا گریه نمیکرد ، بهش می گفتم مامان میدونم درد داره اشکال نداره گریه کن ولی غرورش اجازه نمیداد الهی فدای دوتا وروجک شجاعم بشم)
با اینکه بارون میومد هوا عالی بود منم خوشحال از این که پسرم اصلا اذیت نشده بود رفتیم چند تیکه لباس برای پسمل قشنگم خرید کردیم از داروخانه همون نزدیکی هم کیسه ادرار برای نمونه آزمایش گرفتم و اومدیم خونه
همون روز نمونه ادرار ومدفوع ،شیر کوچولو رو گرفتم دادیم به آزمایشگاه آخر هفته هم جواب رو می گیریم
ایشاله همه چی خوب باشه تنت سلامت باشه شیر کوچولوی مامان
شب هم حسابی بارون بارید هوا سرد بود منم یه شکلات داغ درستیدم ودور هم نوش جان کردیم غلیظ درست کردم واقعا چسبید دیگه هیچ کدوم نتونستیم شام بخوریم
یه کوچولو هم دادم به معین جون ولی زیاد خوشش نیومد بیشتر دوست داشت شیر ساده بخوره
اینم شکلات داغ خوشمزهء ما
سه شنبه گذشته اخر شب رفتیم پارک برخلاف همیشه که سوار تاب وسرسره و...نمیشدی حالا دوست داشتی با همشون بازی کنی عکساش رو توی ادامه مطلب میزارم حتما حتما ببینید
+
جان عمه دلم برات قد گنجشک شده کاش زودتر بیای خونهء خودتون تا بتونم تند تند بیام اون صورت ماهت رو ببینم
یک ماهگیت مبارک مهدیس جان
ادامه مطلب رو از دست ندین
شیرجه به سمت لب تاب
قربون اون اداهات چه کیفی میکنی لب تاب رو بچنگ آوردی هههه
عکسای توی پارک نارنج اولین باری بود که دوست داشتی سوار تاب و سر سره بشی نمی دونم چرا تا چند وقت پیش از تاب سواری و آلاکلنگ خوشت نمیومد وسوار نمیشدی
ولی حال ول کن نیستی ...