محمد معینمحمد معین، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

خاطرات لوبیا و خواهرش

جشن نامزدی

1392/6/16 15:59
نویسنده : مامان مریم
1,329 بازدید
اشتراک گذاری

بله دوستان داشتم براتون می نوشتم که وروجک مامان آومد و خودش رو انداخت روی لب تاب و مطلب  نصفه نیمه ارسال شد و تا خواستم جلوی خرابکاری وروجک رو بگیرم لب تاب رو هم خاموش کرد وحالا با اندکی تآخیر آومدم بگم که:

 بازم خاموشش کرد ....از دست این ورووووجک..

 چهارشنبه جشن عقد دختر دائی من (مامان) که همون دختر عموی بابات باشه بود دو روز قبل که برای خرید رفته بودیم بازار دیگه مثل گذشته آروم نمی موندی ودلت می خواست به همه چی دست بزنی از لباسا وکفش ها گرفته تا ..... حتی روسری ها رو هم می کشیدی آخه تورو چه به روسری توی مسیر هم چند تا عاشق ودلباخته پیدا کردی اول یه خانم بود که براش ادای موش موشی رو در میاوردی وبراش می خندیدی وقتی هم بهت گفت بیا بغلم خیلی راحت رفتی ونخواستی هم بیا!!!!!........ بزور خانمه رو ول کردی!!!

مغازه لباس بچه رفتیم فروشنده یه بادکنک بهت داد و تا ما لباس برات انتخاب کنیم باهم کلی حرف زدین .تو هم که قربونت برم توهمون لحظه اول دل همه رو میبری حالا بماند که توی راه چند بار این بادکنک رو انداختی وچند نفر هم بادکنک رو برات آوردن و لپات رو کشیدن

توی مغازه کفش فروشی بودیم خیلی شلوغ بود صبر کردیم تا خلوت بشه یه دختر ناز 8یا 7ساله وقتی فهمید می خوایم برات کفش بگیریم شروع کرد برات کفش انتخاب کردن ....آخر سر هم گفت خاله میدی بغلش کنم  قبل از اینکه من رضایت بدم تو خودت رو انداختی بغلش

بالاخره هم کفش وهم لباس برای تو ومهساجون گرفتیم وبرگشتیم اینم عکسای گل پسری با تیپ جدید

 

 

ادامه مطلب رو از دست ندین

 

 

اینم عکس گل پسرم (محمد معین جون)در حالت تعجب وچندتا از دوستاش

اینم یاسمین زهرا دختر خاله الهام جون

اینم نیایش جون دختر خاله فروغ جون

اینم امیر علی نوه عمو غلام حسین

 ریحانه جون نوه عمه بزرگه که تازه دو ماهش تموم شده

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

شاینا و مامانی
16 شهریور 92 2:12
روز اجی مهسااااااااااااااااا مبارک


ممنون دوست جونی هزارتا بوس برای شاینا جون
مامان دنی گلی
16 شهریور 92 22:46
این شازده کوچولو یه عکس با ما میندازه
مامان آرتین
18 شهریور 92 19:31
بزنم به تخته چه ناز شدی،خاله ایشالله جشن دومادیت



ممنون خاله جون