پسر خوش تیپ
پسرم تاج سرم
این مطلب رو یه بار نوشتم نمی دونم چرا ثبت موقت رو نزدم
یهو بی دلیل همه چی پرید ولی با اینکه خسته ام تا شما
شیرین عسلم خواب تشریف دارین دوباره می نویسمش
دیشب رفته بودیم عروسی نوه خاله جونم که عمه بابات هم میشه
خیلی خوش گذشت همه فامیل جمع بودن اونقده مشغول
خوش و بش بودیم که اصلا متوجه گذشت زمان نشدم
تو این عروسی نی نی بارون بود دوتا نی نی بنامهای ایلیا و فاطیما
نتیجه های خاله جونم بودن که یه ماه ازت بزرگترن البته اصلا بچشم
نمیومد
همه میگفتن انگاری تو ازشون بزرگتری آخه ماشاله هم پر جنب
و جوش بودی و هم توپولو تر و
امیر علی توپولو هم نوه دائی جونم (عموجون بابات ) اسرار داره بهش
بگی دائی عمو که اونم سه ماه ازت کوچیکتره
محیا جون (دختر عموت) و نیایش جون(دختر خاله ت)هر دوشون یه ساله
هستن و از همه مهمتر اینکه یه نی نی خوشمل کوچولو که تازگیا
آمده تو دله.......
فعلا سرّی نمی خواد کسی بدونه تا تو یه فرصت مناسب خودشون به
همه بگن
هوررررررررررررا خیلی ذوق کردم هورررررررررررا
خیلی دلم میخواست از همه نی نی ها باهم عکس بگیرم
ولی هر دفعه یکیشون خواب بود یا شیر میخورد شما جیگر
مامان هم که همش بغل این و اون بودی نه اینکه
هزارماشاله خوش تیپ و خوش خنده بودی نوبت به خودم
نمیرسید که بغلت کنم الهی من فدای پسر خوش تیپم بشم
آخرای شب هم که شما خوابت گرفت همین که خونه رسیدیم
بیدار شدی کلی بازی کردی
مهسا جون هم چندتایی عکس با گوشی جدیدش که هدیه
تولدش بود ازت گرفت دختر گلم الان خوابه قول میدم در اولین
فرصت برای دوستای گلم بزارم فعلا این عکسا رو داشته باشین
ایجا هم دو تا مرواریدش پیداست همخراشی که با ناخنش بخودش زده ببخشید مامانی یادم رفته بود ناخن هاتو بگیرم
الهی همیشه خندون باشی .خدایا خنده رو از لب هیچ بچه ای نگیر( آمین)