محمد معینمحمد معین، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

خاطرات لوبیا و خواهرش

کلاس رفتن مامان

سلام عزیزم امروز می خوام تلافی این مدت که نتونستم مطلب بنویسمرودربیارم امروزکوچولوی من 17هفته و4روزه که تودلمه قربونش بشم خیلی شیطونه کم کم داره کلاس رفتن رو برای مامانش سخت میکنه اگه بدونه براچی کلاس میرم دیگه اذیت نمی کنه اخه عزیزم دارم برات روتختی وزیرانداز درست می کنم که همش تکه دوزی وکار دست خودمه وقتی تمام شد حتما عکسش رو توی وب میزارم کلی نقشه های قشنگ برات دارم اگه خدا بخواد حتما همه رو عملی می کنم ...
20 ارديبهشت 1391

تولد اجی مهسا

سلام دیروز 4 اردیبهشت تولد اجی مهسا بود خیلی به ما خوش گذشت بابا بزرگ که حالش بد بود با تولد اجی مهسا خوش حال شد                              ...
6 ارديبهشت 1391

نزدیک شدن امتحانات

سلام ببخشید لوبیا اجی مهسا نمی تواند برایت مطلب جدید بگذارد چون امتحانات اجی مهسا شروع شده اند و اگر فرصتی داشتم برایت مطلب جدید می نویسم . اردیبهشت سال 1391 ...
27 فروردين 1391

خبر امدن لوبیا

لوبیا جان وقتی خبرامدنت راشنیدم ازخوشحالی زبانم بند امده بود یه دفعه گریه ام گرفت ولی بعدازکمی خنده ام گرفت وکلی با مامان وبابا خندیدیم من این خبر را 26 بهمن 90 شنیدم وقتی که تو خیلی کوچولو بودی ...
18 فروردين 1391

سلام لوبیا

لوبیاجان از امدنت بسیار خوشحالیم ازامروز خواهرت تصمیم دارد خاطرات خانوادگیمون را دراین وبلاگ ثبت کند ...
18 فروردين 1391