شیرین کاری
این روزا نفس مامان کلی پیشرفت کرده واسه خودش مردی شده
گل پسملم خیلی خوب به صداها توجه می کنه وقتی داره شیر میخوره
کافیه یه صدایی بشنوه زود صورتشو برمی گردونه به سمت صدا،اجی
مهسا همش صداش می کنه ومعین جون هر دفعه بر میگرده تا خواهرشو ببینه
(کلی باهم میخندیم)
جیگر مامان زنبوری (عروسک دلخواه)رو که میبینه سعی میکنه بگیردش
گاهی موفق میشه
جیگری وقتی بیدار میشه تا می بیندم غان وغون میکنه ونگام میکنه
بلکه برم شیرش بدم وقتی بی توجه از کنارش رد میشم ساکت میمونه
و مظلومانه نگام میکنه .قربون نگاهات برم منم که طاقت این نگاه و ندارم
همین که میرم کنارش تا شیرش بدم ابراز احساسات میکنه ذوق می کنه
وتند تند دست وپاشو تکون میده منم یه بار،که نه ،صدبار قربون صدقش میرم
اینقده تکون می خوره که هنوز نتونستم یه عکس خوب ازش بگیرم
راستی وقتی ورزشش میدم کلی سرحال میشه وکیف میکنه
یه کار جدیدش هم اینه که زبونش رو بیرون میاره وبا دهنش حباب درست میکنه
آب دهنش (به فرمایش باباجونش عسل )هم از لبش راه میوفته