ایام روضه داری
خونه مامان بزرگ(مامان خودم) 2دی ،شب اربعین به مدت 4روز روضه برپا بود .مادر شوشو از قدیم الایام برای همسری حلوا نذر کرده بود هر سال درست می کرد از وقتی ازدواج کردیم ازش اجازه گرفتم که خودم نذر همسری رو ادا کنم اینم حلوای نذری بود که توی روضه درست کردم وتزیین کردم گل پسری خیلی خوشش اومده بود هر بار چرخی میزد ویکم حلوا می خورد ودوباره میرفت هفته گذشته هم حلوای شیر با پودر نارگیل و پودر پسته درست کردم و بعنوان میان وعده دادم به محمد معین خیلی دوست داشت
27و28ماه صفر خونه دایی علی روضه برپا بود 27 صفر هم خونه دوست عزیز دوران دبیرستانم (شهناز جون) روضه بود هر سال دعوتم می کرد ولی سعادت نصیبم نمی شد توی روضه حضور داشته باشم ولی بلاخره دیشب معین جون رو با خودم بردم هر چند همش باید دنبال معین جون می رفتم وباید مراقبش می بودم ولی روحیه ام عوض شد احساس خوبی داشتم آخ بخاطر شیطنت ها وکنجکاوی پسری از رفتن به اینجور مراسم ها تقریبا خودم رو محروم کرده بودم
شهناز جون 10سالی میشه منتظر یه نی نی خوشمله که بیاد تو دلش از تنهایی درشون بیاره خدایا عاجزانه ازت می خوام شهناز جون و همه مامانای منتظر رو از انتظار بیرون بیاری .دوستای مجازی عزیزم ازتون خواهش میکنم تو این روزا برای شهناز جون و همه مامانای منتظر دعا کنید ایشاله اونا هم لذت مادر شدن رو بچشند ممنون التماس دعا