محمد معینمحمد معین، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

خاطرات لوبیا و خواهرش

طوطی کوچولو

1392/5/19 22:13
نویسنده : مامان مریم
447 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

     

طوطی جونم این روزا عاشق تقلید کردنی هرکاری میکنیم بلافاصله یاد میگیری و تکرار میکنی چقده خوبم انجام میدی

حتی بهتر از خودمون خخخخخخخ

آجی مهسا با توپ و راکت مشغول بازی بود بعد از مدتی نشست و خواست داداشش  رو سرگرم کنه توپ رو روی

فرش گذاشت وبا فشار انگشت روی توپ اونو بطرف 

داداشش هل داد معین جون که آماده بود توپ رو بگیره دید

که توپ کمی به جلو اومد ودوباره به سمت مهسا جون برگشت

هاج و واج مونده بود که چرا اینطوری شد ه مهسا جون یکی

دوبار این کارو تکرار کرد غافل از اینکه داداشش عین یه طوطی

زبل همه چیز رو تقلید میکنه ودر یه فرصت مناسب که توپ به

طرفش اومد اونو قاپید وبا یه مهارت شگفت انگیز خواهرش رو

در حسرت گرفتن توپ گذاشت

خیلی قشنگ با انگشتای کوچولوش روی توپ فشار میاره و بطرف خواهرش هل میده اینقده با سرعت انجام میداد که مامانی نتونست عکس بهتری از این صحنه بگیره  

گاهی وقتا هم که راکت (تنیس روی میز)دم دست معین جون نباشه

گل پسری ابتکار بخرج میده و با کنترل تلویزیون به دنبال توپ میره

اونقده غرق بازی میشه که کنترل بیچاره شل وپل میشه

(بیچاره کنترل تلویزیون )

 

انگشتا رو ببین..

 

 _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مان دنی جون
23 مرداد 92 1:24
یه ماچ گنده و محکم از آقا محمد معین طوطی ریزه دوستدارم
مامان دو بهونه قشنگ زندگی
23 مرداد 92 1:41
سلام ممنون که بهمون سر زدی خدا دسته گلهاتو برات نگه داره انشاالله من قبلا اومدم وبتون