محمد معینمحمد معین، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

خاطرات لوبیا و خواهرش

قُلدُر

1392/5/18 18:42
نویسنده : مامان مریم
405 بازدید
اشتراک گذاری

اینم قُلدُر ما هیچکی نمی تونه بیاد توی مقر من

الهی فدات بشم کلی خاطره دارم از شیطنت هات قندکم ولی کو فرصت که برات ثبتشون بکنم

امروز اومدم یه خاطره کوچولو و شیرین رو برات بگم اوایل ماه رمضون بود

خاله فروغ با دخترای گلش اومده بود ن خونمون معین جون طبق معمول

کلی با نیایش جون عزیزخاله بازی کرد و  همه ی اسباب بازی هاش رو

در اختیار دختر خاله ش قرارمیداد و هر از گاهی به مقرخودش هم سر

میزد نیایش جون  همین که می خواست بره به مقر معین جون سربزنه

و کنارش بشینه قندک مامان با قلدری نیایش جون رو هل میداد

و نمیزاشت کنارش بشینه


 با قیافه حق بجانب به هممون نشون داد که

این جا

 

فقط و فقط مال خودمه نه هیچکس دیگه  خخخخ  خخخخخخ

تو عکس همه چی گویاست خخخخخخخخخ چقده قلدر ی تو پسر-36_2_25.gif               36_2_27.gif       36_2_25.gif

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان محیا جون
19 مرداد 92 7:52
ای جونممممممم. قلدری هم بهت میاد نفسم افرین


ممنون زن عمو شما طرفداری نکنی کی بکنه هههه
ممنون که بهمون سر میزنی
مامان محمد پارسا
19 مرداد 92 14:50
این نینی ها هرکدوم برای خودشون یه دلبستگی دارن که نمیذارن کسی بهش نزدیک بشه خیرشو ببینید ممنون که بهمون سرزدید بازم بیایید