8ماه بعد از زاد روز زمینی شدنت
جان مادر پسر شیرینم ٨ماه از زمینی شدن وجود پاکت میگذره وهر روز عشقم بتو بیشتر میشه گاه فکر میکنم کاش تو رو زود تر از خدا میخواستم (بس که حضورت زندگیمون رو شادتر کرده)
♥جانکم حالا بعداز ٨ماه بخوبی میتونی بشینی وبااستفاده از وسایل اطرافت بلند میشی از ایستاده بدون اینکه بیوفتی میشینی
♥دستت رو به موتورت میگیری و ٣تا٤متر هل میدی
♥وای وای وای کافیه صدای آهنگ یا تبلیغات مورد علاقه ت رو بشنوی در هر حالتی باشی میرقصی هههه
♥دوست داری خودت غذا بخوری
♥عاشق تلویزیون هستی هنوز وقتی شیرنمی خوری مجبور میشم پشت به تلویزیون بشینم تا فسقل مامان شیرش رو بخوره
♥عاشق کارتون باب اسفنجی و دورا هستی البته دورا رو تا آخرش میخ میشی و میبینی
♥توی اسباب بازی ها توپ و الاغه و اسب و قورقوری و آقاگاوه و ساز دهنی و حلقه ها رو بیشتر از بقیه دوست داری والبته بره ناقلا
♥کافیه مهسا جون شالش رو سر کنه یا بابا جونت سوویچ ماشین رو دستش بگیره فوری چهار دست و پا دنبالشون میری و گریه میکنی که با خودشون ببرنت
♥سومین دندونت هم جونه زد(اولین دندون پیشینت از بالا )هوررررررا
♥توپ رو بخوبی میشناسی و دوسش داری وقتی میگم توپ کجاست
با نگاهت دنبالش میگردی وپیداش که کردی میخندی اگه نزدیکت باشه توی دستت میگیریش
♥میگم توپ رو پرت کن تو هم سریع میندازیش زمین مثلا پرتش میکنی
♥تازگی میری توآشپزخونه و دستت رو به اجاق گاز میگیری بلند میشی و از همه مهمتر، خیلی ترسیدم که دیدم دستت رو به پیچ گاز رسوندی و داری سعی میکنی پیچش بدی(نکن مامان خطرناکه)
♥وقتی میری تو حیاط و به پله میرسی بالای پله میخوابی و دستت
رو دراز میکنی تا کفشای پایین پله رو برداری واقعا هم برمیداری(شیطون بلای خودمی دیگه)
♥یه دفعه هم دستت رو به روروئک گرفته بودی ویه پات رو بالا میبردی شاید بتونی سوارش بشی (ای جونم داری خود کفا میشی ها)
♥وقتی درب یخچال رو باز میکنم بدو میای دنبالم اگه درب رو ببندم گریه میکنی باید حتما یه دیدی تویخچال بزنی ومیوه ای برداری وگرنه جیغت بلند میشه
♥گفتم جیغ یادم اومد هرکی جیغ بکشه تو هم اداش رو در میاری این جیغ کشیدن رو مهسا جون یادت داده کافی مهسا یه جیغ اروم بکشه توهم تکرار میکنی ازون جیغ ها
♥از حرف زدنت بگم که همه چی بزبون خودت میگی ولی من از این خوشم میاد که از خواب که بیدار میشی همه جا رو نگاه میکنی و
میگی هه هه یعنی من اینجام بهم توجه کنید یا بخوای بری بیرون
میگی دددد و....
♥قبلا وقتی میگفتیم دس دسی شروع به دست زدن میکردی ولی حالا هروقت دوست داشتی یا آهنگ مورد علاقه ت رو بشنوی خودت دست میزنی
♥خوب ادای ما رو در میاری اگه سرفه بکنیم بلافاصله توهم الکی سرفه میکنی
♥کافیه درب اتاق کمی باز باشه زود میری بازش میکنی خودت رو به حیاط میرسونی
♥از همه قشنگتر اینه که من ومهسا جون همین که بگیم الان میگیرمت ومی خورمت فندق مامان بسرعت نور با چهار دست وپا میری بسمت اتاق البته اگه مهسا اینو بگه میای توی بغل من واگه من بگم میخوام بخورمت بدو میری بغل خواهر جونت اون موقه که میخوام درسته بخورمت فندق کوچولو
♥تازه تو بازی پتو بازی ودالی کردن حرفه ای شدی زیر پتو که قایم میشم وصدات میکنم سریع پتو رو کنار میزنی ومیخندی وقتی مهسا پشت درب اتاق قایم میشه اونقدر سرت رو کج میکنی تا کلت میخوره زمین بلکه مهسا جون رو ببینی
اگه میشد ازین صحنه ها عکس بگیرم دل همه ی دوستای وبلاگی
برات غش میرفت خخخخخخخ
دیگه یادم نمیاد بقیه شیرین کاریات رو بعدا می نویسم چقده حرفیدم وسرتون روبدرد آوردم چیکار کنم این فسقل مامان بمب شیرین کاریه دیگه ههههه خخخخخخ
ادامه مطلب رو حتما ببینید مطمئنم خوشتون میاد
فسقل جون در حال آب خوردن بروش مدرن
اینجا فسقل مامان در حال پتو بازیه ببینم موهات چی شده ؟
آرایشگاه بودی؟ههههه خخخخ
وای چقده گشنمه
فسقل فراری از تعویض پوشک