خوش شانسی
مامان سلام یه چند وقتیه که تبلیغات خوراکی وپوشاک وغیره زیاد شده بود از جمله تبلیغات شرکت مواد غذایی دزدشت تکین یه روز باباجونت چند برگ قرعه کشی مخصوص این شرکت برامون اورد مهسا جون هم نشست وهمه رو به اسم خودش وارد کرد قرعه کشی لحظه ای بود دخملی خوش شانس ما برنده دو پلاک طلا شد برای تحویل جایزه جمعه پیش رفتیم پارک دولت از طرف شرکت یه برنامه شاد تدارک دیده بودن من که بخاطر خونه تکونی خیلی خسته بودم وانیس ویگانه جون هم خونمون بودن از طرفی بابا جونت هم باشگاه بود خلاصه تقریبا رفتنمون منحل بود که عمواحمد وزنعمو مژده اومدن ومهسا جون رو با خودشون بردن پارک تا هم جایزه مهسا رو بگیرن وهم جایزه خودشون رو آخه اونا هم برنده شده بودن
توهم که با یگانه مشغول بازی بودی تا ساعت ١٠که بابا جونت از باشگاه برگشت گفت بریم پارک با اینکه خسته بودم بخاطر انیس وبچه ها قبول کردم رفتیم مامان بزرگت رو هم با خودمون بردیم اخرای مراسم بود ولی باز عالی بود هدایا رو گرفتیم یکم تو پارک بازی کردین و حدودای ١٢ برگشتیم خونه خیلی خوش گذشت قرار بود این پنج شنبه هم توی پارک جشن بگیرن ما هم به همه گفتیم بلکه توی پارک همدیگه رو ببینیم ولی به علت بارندگی مراسم کنسل شد وبه بعد از تعطیلات موکول شد
اینم عکس معین جون در پارک هنگام برگزاری جشن
اینم هدایا یی که مهسا جون برد
جایزه هرقدر هم کم باشه شیرینه
دخمل خوش شانس وپسمل خوش شانس از همه خوش شانس تر خودمم که شما ها رو دارم
عزیزای دلم عاشقتونم