دندون دوازدهم
دوازدهمین مرواریدت مبارک
پسر طلا نقل ونبات 21بهمن 12مروارید خوشجلت جونه زد نیش سمت چپ از پایین البته 13دندون یعنی نیش سمت راست از پایین هم امروز وفردا بیرون میاد مبارک باشه عسل مامان
مروریدای خوشجلت مبارک
مریم جون وعلی جون پیوندتان مبارک
22بهمن رفتیم عروسی مریم جون دختر خاله خودم همه چی خوب بود ولی قبل از رفتن مهسا جون کمی کسالت داشت توهم که سرما خورده بودی و آبریزش داشتی همش روی سن میرفتی و به دکور دست میزدی منم دستمال بدست دنبالت بدو بدو می کردم اصلا نفهمیدم عروسی چطور گذشت الهی قربونتون برم عسلای مامان منت نباشه ولی بخاطر شما حتی نتونستم درست و حسابی بخودم برسم خیالی نیست من عاشق بچهام هستم بخاطر شما از همه چی میگذرم بعد از شام گل پسری رو تحویل بابا جونش دادم
یه ضرب المثل دزفولی هست که میگه مارِ بَچَه چارِشَ وا تِرَقنَه نِشینَ حُوش یعنی مادر وقتی بچه دار میشه باید چادرش رو پاره بکنه بشینه توی خونه کنایه از مشغله پردرد سر بچه داریه
اینم چندتا عکس از پسرک قند عسل
داماد آینده در کنار ماشین عروس و داماد امروز
الهی دامادیت رو ببینم پسر گلم
وقتی اومدیم خونه من وتو شب تا صبح بیدار بودیم پسر گلم اصلا نتونستی بخوابی تمام مدت بینی ت گرفته بود نمی تونستی خوب نفس بکشی گریه می کردی منم بغلت کردم و همش دورت میدادم بلکه کمی بخوابی صبح هم نوبت دکتر گرفتم بردمت پیش دکتر قنبر زاده ازمایشت رو بهش نشون دادم کلی برای سرماخوردگیت دارو داد وگفت که کم خون هستی برات فروگلوبین نوشت
وای مامانی اگه بدونی چقده تلاش می کنم تا کمی غذا بخوری ولی این روزا اصلا دل و دماغ غذا خوردن هم نداری همش میگی از این مِمِه خخخخخخخ
بخاطر اینکه لثه ها ت متورم من و بابات دنبال غذاهای مفیدی هستیم که دوست داشته باشی و بتونی بخوری برات ژله میوه درست کردم حسابی خوردی وبابایی هم برات دنت گرفت اونم دوست داشتی یه کوچولو هم ماست می خوری دیگه هیچی ایشاله زودی مرواریدای خوشجلت بیرون بیاد تا بیشتر این اذیت نشی نفس مامان