مرواریدای خوشجل
عزیزم بعد از یه هفته بد خلقی و بی اشتهایی و اسهالت 7بهمن دهمین دندونت از بالا سمت چپ جونه زد اما نیش سمت چپ پایینی هنوز متورمه کاش زودتر بیرون بیاد این دفعه بیشتر از دفعه های قبل اذیت شدی الهی دورت بگردم بعد از انجام آزمایشت اسهال گرفتی گفتم یکی دو روزه خوب میشی ولی یه هفته طول کشید ولی هر روز که می گذشت اسهالت بهتر میشد ویه پوشک کمتر از روز قبل مصرف می کردی واسه همین نرفتیم دکتر گفتم بازم صبر کنیم اگه خوب نشدی بریم دکتر آخه دکتر قنبرزاده نبود منم می خواستم فقط پیش خودش ببرمت
امروز ناهار آش درست کردم خیلی دوست داشتی و خوب خوردی نوش جانتامروز فقط سه بار پوشکت رو کثیف کردی و شکر خدا حالت هم خیلی خوب شد عصر داشتم دندونات رو برسی می کردم که متوجه شدم دندون آسیاب کوچکت از بالا سمت راست خیلی وقته جونه زده و من متوجه نشده بودم یعنی قبل از دندون نهم جونه زده بود والان 11تا مروارید خوشجل داری نه 10تا من و بابایی کلی ذوق کردیم
باز خوبه یه هفته بی اشتهایی و مریضی واسهء 3تا دندون بود نه یکی مامان این روزا خیلی بی اعصاب شده بودم دیگه از غذا خوردنت ناامید شده بودم ولی شکر خدا با دیدن 3تا دندونت روحیه ام بهتر شد امشب با بابا جونت میریم بیرون تا کلی خوراکی مغزی برات بگیریم تا جبران این مدت بشه وزن که نگرفتی هیچ تازه وزن هم کم کردی
عزیزم یازدهمین مرواریدت مبارک
امروز برای اولین بار همراه بابا جونت رفتی حمام تا قبل ازین هر وقت از بابات می خواتم ببر حمام می گفت کوچولوه می ترسم ولی امروز وقتی بابات رفت حمام خودت رفتی دنبالش ومیدی به در که بری حمام بلاخره باباجونت راضی شد ببردت حمام کلی برای خودت آب بازی کردی امروز هم خیلی قشنگ وواضح گفتی آب یعنی آب می خوام
فردا روز جمعه هم قراره بریم آبادان برای خرید هم برای عید و هم برای عروسی دختر عمه بابایی و دختر خاله ی خودم که 22بهمن عروسی هستش
1بهمن تولد عمو احمدت بود چون شب کار بود نشد بریم خونه شون 8بهمن زن عمو مژده جونت برای شام دعوتمون کرد مهسا جون از مدرسه که برگشت سریع آماده شدیم و رفتیم خونه عمواحمدت خیلی خوش گذشت دست مژده جون درد نکنه کلی زحمت کشیده بود
عمواحمد تولدت مبارک